خلاصه داستان : حومه بخارست، یک روز گرم تابستانی. \"نوریکا\" با \"میتو\" آشنا شده و وارد رابطه ای گرم می شوند. آنها قصد دارند با هم ازدواج کنند اما \"نویریکا\" مجبور است با دوست پسر و رئیس خود \"گیلی\" ازدواج کند و \"میتو\" هم مجبور است به ارتش بپیوندد و...

Mitu and Elena get to know each other in the course of a vodka drinking contest and discover that they are both dissatisfied with the status quo. Mitu is about to begin military service and Elena is to be married to a man she does not love. They decide they are meant for each other and plan on a different future, one that is on a collision course with the authorities, and start a mad affair.

خلاصه داستان : دو داستان تلخ در مورد عشق غایب. در اول، یک بیوه در تلاشی ناامیدانه برای نجات دخترش که در حال مرگ است، سخت کار می کند. دومی داستان دو خواننده سرگردان را روایت می کند که عروسی را از عروسی او می ربایند.

Two bleak stories about absent love. In the first, a widow is working hard in a desperate attempt to save her dying daughter. The second tells the story of two wandering singers who kidnap a bride from her wedding.