خلاصه داستان : خلاصه داستان : اطرافیان صباح‌الدین اونو بعنوان یک آدم نحس می‌شناسند. وقتی صلاح‌الدین تصمیم می‌گیرد به محله‌ای که در آن زاده شده است برگردد، مردم به هول و ولا می‌افتند. بعد از بازگشتش به محله با دختری به اسم یاپراک آشنا می‌شود و باور می‌کند که دیگر شانسش برگشته است ولی اوضاع آن طوری که...

Sebahattin is known around town as a magnet for misfortune. But to win over the woman of his dreams, he changes his ways to change his luck.

خلاصه داستان : خلاصه داستان : داستان درباره “آیسل” است که بعد از فوت خانواده‌اش دچار مشکلات روحی می‌شود. آیسل با کمک روان‌پزشکش برای گذراندن مشکلاتش رقص را شروع می‌کند، به کمک مربی رقصش “شنگول” دوباره به زندگی برمی‌گردد و صفحه‌ای تازه در زندگی‌اش باز می‌کند!

A woman recovering from an attempted suicide meets an aspiring doctor who takes a keen interest in her efforts to move forward in life through dance.