خلاصه داستان : ویدا وینتر رمان‌نویس سالخورده را دنبال می‌کند که نویسنده‌ای جوان را به خدمت می‌گیرد تا در نهایت داستان زندگی‌اش از جمله دوران کودکی اسرارآمیزش را که در خانه آنجلفیلد گذرانده بود، تعریف کند، که در نوجوانی او کاملاً سوخت.

Biographer Margaret Lea travels to the isolated rural mansion of the famous writer Vida Winter, who asks her to write her biography. Although initially she is reluctant, as Vida is known for constantly distorting the facts of her life, Margaret soon becomes fascinated with the story of a dark childhood, a disturbing tale that leads her to finally confront the traumas of her own past.

خلاصه داستان : جولز را دنبال می کند که هدف یک حمله هوموفوبیک وحشتناک قرار می گیرد و زندگی و حرفه او را نابود می کند. مدتی پس از آن رویداد، او در یک سونا همجنس‌گرایان با پرستون، یکی از مهاجمان خود مواجه می‌شود. او می خواهد انتقام بگیرد.

Jules is a drag artist in London who withdraws into himself and loses his career after a horrific attack. Months later, he recognizes one of his assailants in a gay sauna and quickly realizes he has the perfect opportunity to get revenge.

خلاصه داستان : وقتی نویسنده ای می فهمد کتابش در مکزیک موفقیت آمیز بوده، خوشحال می شود، اما وقتی برای تبلیغ آن به آنجا دعوت می شود، متوجه می شود که مترجم اسپانیایی بنام ماریا کتابش را به عنوان یک رمان اروتیک بازنویسی کرده است...

Henry, an English writer who has written a new book that has become a failure in the U.K, gets notified that the dull book has been highly trending over in Mexico. Little does he know that Maria, a Spanish translator, turned the book into an erotic novel. Henry and Maria then swerve around Mexico to do a book tour and go through a wind of events.

خلاصه داستان : پیت با احتیاط در مورد اتحاد مجدد با گروه دانشگاهی خود برای تعطیلات آخر هفته تولد هیجان زده است. اما دوستانش یکی یکی آرام علیه او می شوند ...

It's Pete's birthday and the old gang from college are throwing him a party out in the country. During what’s meant to be a joyful weekend reunion, Pete finds himself increasingly unnerved by his friends inside jokes and snarky comments. Is he being paranoid or is he the butt of some elaborate joke?

خلاصه داستان :   مردی هنرمند به نام الک همیلتون همراه همسرش مگ و فرزندانش پنی و هارپر به منطقه ای بی حفاظ و خلوت در ایالت یورکشایر در شمال انگلستان نقل مکان می کنند. اما پس از مدتی ، پنی ادعا می کند که یک روح دیده است و…

A young family find themselves in serious danger when they move to an isolated haunted house in the Yorkshire Moors.