خلاصه داستان : 6 شخصیت - کهن الگوهای معاصر از تنهایی شهری - در یک ساختمان قدیمی بارسلونا: یک زن و شوهر پیر، خواهرش، و 3 مستأجر: یک معلم زبان فرانسه، یک فوتبالیست جوان سابق، اکنون نگهبان، و یک آمریکایی لاتین باردار. ...

Six characters, contemporary archetypes of urban solitude, meet in an old apartment located in the city centre of Barcelona. An elderly married couple, her brother and three tenants: a blonde woman who gives French classes, a young security guard, an ex-football player and a young, pregnant South American girl. The old man, who was formerly a doorman at the opera and who likes to dress up in women's clothes, gets them all together and asks them to leave as he is going to die and wants to be alone for the last stage of his life. In this flat, incest, homosexuality and adultery are intertwined in the life of these characters whilst we simultaneously witness the passing of time in this Mediterranean city.

خلاصه داستان : چشمانت را ببند؛ فیلمی درام به کارگردانی ویکتور اریسه است. فیلم روایتی از گمشدن بازیگر مشهور اسپانیا خولیو آرناس در دوران فیلمبرداری یک فیلم است…

Years after his mysterious disappearance, Julio Arenas, a famous Spanish actor, is back in the news thanks to a television program.

خلاصه داستان : نسخه ای از داستان معروف سفید برفی که در سال 1920 اتفاق می افتد و بر روی زنی گاو باز تمرکز می کند....

A black and white silent movie, based on the Snow White fairy tale, that is set in a romantic version of 1920s Seville and centered on a female bullfighter.

خلاصه داستان : دو دانشجو به دلیل نقاشی نقاشی های دیواری انقلابی در دیوارهای دانشگاه دستگیر شده اند. آنها از اردوگاه فرار می کنند و با دو دختر آمریکایی فرار می کنند ، مبدل به عنوان مردهای ثروتمند که اسپانیا را به دو گردشگر نشان می دهند

Two students are arrested for painting revolutionary graffiti on the university walls. They escape from the camp and flee with two American girls, disguised as rich young men who are showing Spain to two tourists.

خلاصه داستان : یک زن خانه دار پس از تسخیر شوهرش توسط یک روح، با او درگیر می شود. چالش هایی برای همسرش به وجود می آورد..

A housewife struggles with her husband after he is possessed by a ghost.

خلاصه داستان : : ربکا و مارک یک زوج با اختلافاتی هستند که قراری برای حل اختلافاتشان می‌گذارند: آن‌ها برای تمام طول آخر هفته به خانه‌ی پدربزرگ و مادربزرگ ربکا در باسکو (شمال اسپانیا) سفر می‌کنند تا هر کدام در مورد والدین خود داستان بنویسند: داستان به ۲۵ سال قبل بر می‌گردد زمانی که .....

Marc and Rebeca, a young couple, travel to an old country house that used to belong to their family. Once there, they write the shared history of their roots, creating a huge family tree that harbours relationships of love, heartbreak, sex, madness, jealousy and infidelity, and under which also lies a history laden with secrets.

خلاصه داستان : یک مرد سرشناس اسپانیایی به نام مانوئل لوپز ویدال که توانسته است از راه‎های مختلف ثروت زیاد و زندگی مرفهی برای خود و خانواده‎اش مهیا کند ، پس از اینکه یک روزنامه اطلاعاتی از او را منتشر می‎کند ، زندگیش دگرگون می‎گردد و…

Manuel, a Spanish politician whose high-class lifestyle is based on nefarious and illegal business threatens to break his entire party after a newspaper exposes him to the public eye. Rather than admit to any wrongdoing, he decides to sell out his whole party in an effort to avoid jail time. It's a decision that will put many lives at risk.

خلاصه داستان : هنگامی که آدم ربای ادعایی پسرش به دلیل فقدان شواهد مستدل آزاد می شود ، یک وکیل معتبر و مشهور امور را با عواقب ناخواسته و فاجعه بار تماشایی برمی دارد.

When her son's alleged kidnapper is released for lack of solid evidence, a reputable and well-known attorney takes matters into her own hands with unintended and spectacularly disastrous consequences.

خلاصه داستان : درباره رامون سمپدرو اسپانیایی است که 30 سال مبارزه کرد تا حق پایان دادن به زندگی خود را با عزت به دست آورد. داستان روابط رامون با دو زن است: جولیا وکیلی که از آرمان او حمایت می‌کند و رزا، زنی محلی که می‌خواهد او را متقاعد کند که زندگی ارزش زیستن دارد.

The Sea Inside is about Spaniard Ramón Sampedro, who fought a 30-year campaign to win the right to end his life with dignity. It is the story of Ramón’s relationships with two women: Julia a lawyer who supports his cause, and Rosa, a local woman who wants to convince him that life is worth living.