خلاصه داستان : لوکاس 46 ساله است. یک پلیس عالی ، قاچاق اسلحه در مارسی. مایا 25 ساله است. یک نارک جوان در پاریس. مانند اغلب آنها ، اسلحه ها با مواد مخدر روبرو می شوند. و لوکاس با مایا دیدار خواهد کرد. نه لزوماً تصادفی نیم تنه ها ، دزدان دریایی ، خبرچین ها ... تحقیقات آنها...

Lucas and his team are after a gang of Serbian criminals using NATO-issued weapons. As the investigation leads him to Paris, Lucas attempts to reconnect with his estranged daughter, a young narc officer.

خلاصه داستان : پل ، یک مدیر هتل تحریک پذیر و تحت فشار ، به تدریج شروع به توهمات پارانوئید در مورد خیانت همسرش می کند. همانطور که تسلیم حسادت چشم سبز می شود ، زندگی او شروع به فروپاشی می کند. به نظر می رسد که هر قدم بر روی مارپیچ رو به پایین جنون او شتاب...

An irritable and stressed-out hotel manager begins to develop paranoid delusions about his wife's infidelity.

خلاصه داستان : گابریل برای اتخاذ تصمیمات مهم و واکنش هایش در مقابل اتفاقاتی که در زندگی اش رخ میدهد دچار مشکل شده برای همین یک مربی برای حل مشکلاتش استخدام می کند و…

Gabriel can't resist a beautiful woman. But his womanizing attitude is taking a toll on his career and social life. He decides to hire a life coach to help him.

خلاصه داستان : یک قمارباز سالخورده در یک بازی باخت تلاش می کند تا از یک کازینو در مونت کارلو سرقت کند. اما کسی قبلاً حتی قبل از اینکه حرکتی انجام دهد به پلیس خبر داده است...

An aging gambler on a losing streak attempts to rob a casino in Monte Carlo. But someone's already tipped off the cops before he even makes a move.